مقاله منتشر در مجله تدبیر تازه
کلینتون-ترامپ؛ افول امر سیاسی 

سومین مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در حالی رخ داد که هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را نمی توان ابدا چهره های محبوب و حتی مناسب این سمت نامید.

رویکرد جامعه شناسی سیاسی "سوفنر" به سمبلها و نقشهای سمبلیک اشاره دارد. او تاکید می کند که سمبلها از این توانایی برخوردارند که در جهت اقناع عموم، علیه عقلانیت عمل کنند. جهان هایی که در نتیجه این اعمال ساخته می شوند می توانند از قلمرو نظارت عقل خارج گردند. تو گویی دوگانه ی کلینتون-ترامپ هم بیانگر چنین موقعیتی است. موقعیتی که در آن امر سیاسی اگرچه بازتولید می شود اما در قلمرو معنایی خویش افول می کند.

افشای نوار صوتی تعرض جنسی درباره ترامپ، سطح این رقابت را بیش از پیش کاهش داد. خاصه آنجا که وی در مقام دفاع از خود همسر هیلاری، بیل کلینتون را سیبل اتهامات تعرض جنسی قرار داد. و در مرحله بعد خود سیبل اتهامهایی جدید واقع شد. بخش عمده سخنان دو نامزد در دو مناظره پایانی به مباحثی از این دست تعلق داشت آنچنان که سطح سخن از "برنامه" به "نظر" و از "آداب حرفه ای" به "پرخاش" فروکاسته شد.

در بدو امر می توان پرسید مگر چند سیاستمدار ارشد در جهان داریم که پرونده جنسی پاکی داشته باشند؟ به واقع اگر بخواهیم شفاف سخن بگوییم پاسخ چنین خواهد بود: بسیار اندک!
بنابراین این چالش، سطح سخیفی از مبارزه و رقابت را رقم زد. آنچنان که با مراجعه به تاریخ انتخابات امریکا می توان مشاهده نمود که کمتر چنین افت داشته است. فلذا این مناظره با این سطح از پرده دری و حاشیه پردازی در تقویم مربوطه پررنگ خواهد ماند.

بااینهمه انتخاب کلینتون قطعا انتخاب مناسبتری خواهد بود. زیرا:

1. حزب دموکرات از عقلانیتی در مدیریت امور برخوردار است که نظیرش در جمهوریخواهان کمتر دیده می شود. اتکای اقتصادی جمهوری خواهان به صنعت نظامی و تولیدات تسلیحاتی سبب می شود که در مواجهه با چالشهای بین المللی، جنگ گزینه ای پررنگ برایشان باشد.

2. این مشخصه در شخص دونالد ترامپ و روانشناسی فردی اش تشدید شده است چرا که خصایل شخصی وی شتابناک، عصبی و فاقد عاقبت اندیشی است. حمله بی مهابای او به رنگین پوستان، مسلمانان و زنان حیرت انگیز و نامتعارف بوده است. زبان تحقیرامیز و گستاخانه او بسیار نامتعارف و پوپولیستی است که تنها راستگراهای رادیکال در جامعه امریکا را به شوق می آورد و همزمان زنگ خطری برای نیروهای میانی و اقشار متوسط خواهد بود. 

3. کلینتون در مقام رییس جمهور بر تداوم جریانی روان خواهد شد که اوباما و کری بنا نهادند. جریانی که به درستی تشخیص داد ایالات متحده با روال قدیم توان حفظ سیادتش را ندارد. موضع گیری منعطف انها در برجام، رابطه با کوبا، احترام به محافل مسلمانان آمریکا نمونه هایی از این دست است. اگرچه سلامت فکری آن دو آنچنان که باید در هیلاری دیده نمی شود بااینحال وی نمی تواند چندان از آن ساختار خارج شود. توان خروج از ساختارهای تثبیت شده حزبی دموکراتها برای کلینتون وجود ندارد اگرچه او به جریان درون حزبی متقاوت از اوباما تعلق داشته باشد.

4. تجربه و دانش کلینتون سبب می شود در برخورد با مسایل آرامتر و عاقبت اندیشانه تر رفتار کند. سمتهای اجرایی مختلف وی او را در رده بالاتری قرار می دهد. حال انکه ترامپ ماجراجویی خاصی دارد که برازنده یک رییس جمهور نیست. همچنین صحبتهای او نشان داده که از دانش قابل قبولی در حوزه سیاست نیز برخوردار نیست. بعضا تپقهای او درخصوص خاورمیانه دلالت بر همین ناآگاهی دارد. تمرکز او بر "حواشی" به عنوان ابزار حذف رقیب، باعث شده از تمرکز بر برنامه غافل گردد.

5. انتخاب کلینتون به عنوان یک زن، در هرحال تاریخ سازی خاصی دارد و برای نخستین بار یک زن را در سمت ریاست جمهوری امریکا خواهد نشاند. همزمانی این رویداد آنجا پررنگتر است که تمرکز مناظره ها بر آزار جنسی زنان قرار داشته و هشدار داده که جامعه امریکایی با آسیبهای جدی درباره حقوق زنان و جایگاه اجتماعی آنها مواجه است که مدعاهای فرهنگ لیبرالی را با چالش عملی مواجه می نماید. انتخاب یک زن طبعا برای جنبش زنان، مزایای جامعه شناختی دارد.

6. بنابراین به نظر می رسد انتخاب هیلاری کلینتون برای مردم امریکا انتخاب صحیح تری است. برای جهان انتخاب صحیح تری است. برای تامین منافع ایران نیز انتخاب صحیح تری است.