یادداشت منتشر در پایگاه فردای باران

سرمای طبیعت در گذار فاصله طبقاتی | عباس نعیمی جورشری (جامعه شناس)


طبقه را نمی توان مفهومی مدرن دانست اگرچه در عصر مدرن کابردی شد. آنچنان که می دانیم، طبقه براساس دارایی مالی معنا می باید. ثروت مولفه تفکیک طبقات است.


مساله اساسی این است که طبقه خودش را در عرصه های مستمر به رخ می کشد. از مالکیت ابزار تولید گرفته تا بارش برف. بله. برف!


مواجهه آدمی با نخستین دانه های برف سالانه مواجهه ای است مهیج. نسل جدید تجربه ی شادمانی را در آن جستجو می کند و نسل قدیم نوستالوژی گذشته را. بنابراین مواجهه مذکور مواجهه ای شورانگیز است.


در این نقطه باید تامل کرد.


شادمانی و شورانگیزی، احساسی است که بر مالکیت تکیه دارد. حتی شادمانی های معنوی نیز بر مصدر "داشتن" تکیه دارند. اگرچه این داشتن تنها یک حس باشد و بروز خارجی نداشته باشد.


بنابراین مالکیت نقشی زیربنایی در شادمانی ایفا می کند. اینگونه است که ترس نقطه مقابل شادمانی می شود. مباداهای آدمی جایگاه روانی و شخصیتی او را تعیین می نماید. موقعیتهای کنترل نشده آدمی را می ترساند. کنترل امری است که خود بر مالکیت تکیه دارد.


نتیجتا هرچه در طبقات اجتماعی به سمت پایین حرکت کنید، کنترل به تاسی از مالکیت کم می شود. متغیرهای مزاحم افزایش می یابد و آدمی ابزار کمتری برای تسلط بر آن متغیرها دارد.


اینگونه است که بارش برف برای طبقات فرودست، رنج مضاعف است و کاهنده شادمانی.


حتی برف -این جشنواره ی زیبای طبیعت- که قرار بود شادی اش را یکسان تقسیم کند، اینجا در اجرای عدالت ناتوان است.


برف برای جمعیتهای حاشیه ای و کپرنشین نه فقط شادی نیست بلکه مصیبتی است گران. قامت این اندوه آنجا بلندتر می شود که کودکان این طبقه بی بهره از مسکن مناسب و پوشش کافی، به برف لبخند می زنند. آنچه در چشمهایشان می بارد، نه برف بلکه ذوق است! ذوق یک خیابان سفیدپوش. ذوق آب شدن یک تکه برف در کف دستانش.


و می توان همراه با نوام چامسکی پرسید: مردم جهان که دارای عقل و شعورند، چرا ظلم و بی عدالتی را بصورت امری عادی می بینند و اعتراض نمی کنند؟


جامعه شناسی سیاسی نشان داده است که ساختارهای کلان اقتصادی بزرگتر از آن هستند که جنبشهای اراده گرا بتوانند آنها را خرد کنند. بااینحال این واقعیت زبر و خشک، دلیل نمی شود که به تکلیف انسانی در جهت کاهش فاصله طبقاتی عمل نکنیم. مهم این است که نبایستی به این فاصله مشروعیت داد.


راهکار همانا فربه شدن طبقه متوسط است.